سیما غفارزاده – نورث ونکوور
جمعه، ۱۵ مارس ۲۰۲۴، اولین روز از چهارمین نمایشگاه نقاشی انفرادی مجتبی دانشی، هنرمند ساکن ونکوور، با استقبال تعداد زیادی از علاقهمندان به هنر مواجه شد. در این نمایشگاه که بهمدت سه روز در محل استودیو گُلدن استارز (Golden Stars Studio) در نورث ونکوور ادامه داشت، تازهترین آثار نقاشی و خطاطی دانشی در معرض دید عموم قرار گرفت. در اغلب این آثار آنچه که بیش از همه جلب توجه میکند، رنگ و سرزندگیست. تعدادی از این آثار را میتوانید در صفحهٔ مقابل ملاحظه کنید. طی دیداری از این نمایشگاه، از مجتبی دانشی خواهش کردم کمی از خودش بگوید، اینکه چه شد به دنیای نقاشی و خطاطی وارد شد و به چه سبکهایی علاقهمند است. از زبان خود او بشنویم.
کلاس شلوغ بود، پر از هیاهو و شوق و ذوق بچهها برای اولین جلسهٔ کلاس خط و نقاشی مدرسه. ناگهان معلم با هندوانهای در دست وارد کلاس شد و روی میز کنار دفتر بزرگ حضور و غیاب گذاشت، نگاهی به همه انداخت و گفت نیم ساعت اول کلاس این هندوانه را نقاشی کنید.
همه با شوق و ذوق فراوان شروع به نقاشی کردیم و هر کسی از پشت نیمکت با زاویهٔ نگاه خود شروع به کشیدن کرد. من هم سعی میکردم که با دقت همهٔ خط و خطوط هندوانه را بر روی دفتر نقاشی ترسیم کنم. نقاشیام که تمام شد، بشقاب و کارد و چنگالی هم چاشنی آن کردم و روی میز گذاشتم. معلم با دقت تکتک آنها را از بررسی میکرد. دل توی دلمان نبود و منتظر بودیم که ببینیم کدام نقاشی نظر او را جلب میکند. پس از دقایقی معلم نگاهی به همه انداخت و گفت: «دانشی بیا پای تخته!»
من که بهخاطر شیطنت همیشه تنبیه میشدم، فکر کردم شاید بشقاب و کارد و چنگالی که کشیدهام کار دستم داده و با ترس و لرز کنار تخته ایستادم. ناگهان آقای معلم گفت برایش دست بزنید و همه شروع به دستزدن کردند؛ من برای اولین بار مورد تشویق قرار میگرفتم و از خوشحالی بهاصطلاح در پوست خود نمیگنجیدم. نیم ساعت دوم شروع شد و اینبار با قلم و دوات یک صفحه نقطه گذاشتیم و دوباره همان صحنه پای تخته تکرار شد. آقای هنری که قد بسیار بلندی داشت با موهای کاملاً سفید و ریش و سبیل سهتیغه و کتوشلوار خاکستری راهراه، نگاهی به من که از خوشحالی لبخندی روی لبانم نشسته بود، انداخت و گفت: «تو که بچه درسخونی نمیشی، ولی هرگز قلم درشت و مداد طراحی رو از خودت دور نکن.»
از آن روز تا بهحال سی و شش سال گذشته است و من سعی کردهام به نصیحت آقای هنری گوش کنم و همواره بهصورت تئوری و عملی به این هنر انسانساز بپردازم.
طراحی و نقاشی ریشههای عمیقی در تاریخ بشر دارد و قدمت آن به دهها هزار سال پیش میرسد. در زمانهای قدیم، اجداد ما از زغال چوب و رنگدانههای طبیعی برای ایجاد نقاشیهای داخل غارها استفاده میکردند، مانند نقاشیهایی که در غارهای لاسکو فرانسه و آلتامیرای اسپانیا یافت شده، این نخستین آثار هنری حیوانات، صحنههای شکار و زندگی روزمره را به تصویر میکشیدند که هم برای اهداف عملی و هم برای اهداف آیینی مورداستفاده قرار میگرفتند.
با گذشت زمان، طراحی و نقاشی در کنار تمدنهای بشری تکامل یافت. در مصر باستان، هنرمندان مقبرهها و معابد را با نقاشیهای دیواری و هیروگلیفهای استادانه تزئین میکردند و باورهای مذهبی و زندگی روزمره را به تصویر میکشیدند. نقاشی در یونان و روم باستان بسیار مورد احترام بود و ارزشهای فرهنگی و زیباییشناختی جامعه را منعکس میکرد. در یونان، نقاشی عمدتاً دیوارهای معابد، ساختمانهای عمومی و خانههای ثروتمند را تزئین میکرد، هنرمندان بر ثبت جزئیات طبیعتگرایانه و اشکال انسانی تمرکز داشتند و اغلب صحنههایی از اساطیر، زندگی روزمره و رویدادهای تاریخی را به تصویر میکشیدند.
طی قرون وسطی، طراحی و نقاشی در چارچوب هنر مذهبی در نسخههای خطی و طراحی محرابهایی که جزئیات پیچیده و رنگهای زنده را به نمایش میگذاشتند، شکوفا شد. دورهٔ رنسانس شاهد تجدید علاقه به هنر کلاسیک بود، چرا که هنرمندانی مانند لئوناردو داوینچی، میکل آنژ و رافائل تکنیکهای پرسپکتیو، آناتومی و ترکیببندی را متحول کردند و عصر جدیدی از رئالیسم و اومانیسم را آغاز کردند.
قرنهای بعدی شاهد ظهور جنبشهای هنری مختلف بود که هرکدام اثر خود را در تاریخ طراحی و نقاشی بر جای گذاشتند. از نقاشان دورهٔ باروک، رامبراند و کاراواجو گرفته تا نوآوریهای امپرسیونیستی مونه و رنوآر، پیوسته سبک، موضوع و رسانههای مختلف تجربه شده است.
قرن بیستم با جنبشهایی مانند کوبیسم، سوررئالیسم و اکسپرسیونیسم انتزاعی که مفاهیم سنتی بازنمایی را به چالش کشیدند و مرزهای بیان هنری را پیش بردند، تغییراتی اساسی در دنیای هنر به ارمغان آورد. هنرمندانی مانند پیکاسو، دالی و پولاک تجربه و فردگرایی را پذیرفتند و راه را برای رویکردهای متنوع در طراحی و نقاشی هموار کردند.
امروزه طراحی و نقاشی اَشکال حیاتی بیان هنری باقی ماندهاند که طیف وسیعی از سبکها، تکنیکها و رسانهها را در بر میگیرد. از نقاشیهای رنگ روغن سنتی و آبرنگ گرفته تا هنر دیجیتال و نقاشیهای دیواری خیابانی، هنرمندان همچنان به کشف راههای جدید خلاقیت میپردازند و پیچیدگیهای دنیای مدرن را منعکس میکنند و در عین حال به میراث غنی پیشینیان خود احترام میگذارند.
همواره سعی داشته و دارم که بتوانم مطالب و دستیافتههای جدید هنری را در هر جای دنیا بیاموزم و به کار ببرم. در همین راستا یک سال پیش یک دورهٔ نقاشی مدرن بهصورت آنلاین با یکی از آکادمیهای هنری نیویورک شروع کردم که از طریق آن دریچهٔ جدیدی به روی من باز شد، و توانستم بهصورت دقیقتر برداشت ذهنی خود را از روی یک موضوع به تصویر بکشم و حاصل آن آثار این نمایشگاه اخیر بود که در آنها سعی کردهام تلفیقی از مکتب کوبیسم و امپرسیونیسم را در کارهای خود ارائه کنم. هرچند، هنوز اول راهم و امیدوارم بتوانم رفتهرفته بیشتر بیاموزم و آثاری درخور و شایسته خلق کنم تا مورد پسند مردم و استادان این رشته باشد.
میخواهم همینجا از اساتید خودم در نقاشی، پرویز حبیبپور، علیرضا صدقدار، جمالالدین طبسی، و در خوشنویسی، از اساتید انجمن خوشنویسان و همچنین یونس خانلرزاده و استاد یدالله کابلی عزیز در خط شکسته کمال تشکر و قدردانی را داشته باشم که در طول این سالها به من آموختند.
و در آخر از مجلهٔ رسانهٔ همیاری و شما خانم سیما غفارزاده عزیز تشکر کنم که همواره حامی من و همهٔ هنرمندان شهر ونکوور بوده و هستید. درود بیکران بر شما.